طراحی سایت در شیراز (حرفه ای + کارآمد) با قیمت عالی 2023تیم راهکارهای وب

۲۵ بازديد

طراحی سایت در شیراز (حرفه ای + کارآمد) با قیمت عالی 2023

در سال ????، دنیای وب دیزاین به دنبال الهام بخشی های جدید و فراتر از حدود بوده است. در اینجا، نام و برخی از ایده های معروف و شگفت انگیز هفت وب دیزاینر موفق را معرفی می کنیم که می تواند برای طراحان وب الهامبخش باشد:

وب سایت را مطابق با استانداردهای مدرن طراحی نمایید.

1. جنیسیس پارک (Genesis Park)

 

جنیسیس پارک یکی از دیزاینر های برجسته و موفق در دنیای وب است. او با طراحی وبسایت هایی که متمرکز بر تجربه کاربری هستند، خود را برجسته کرده است.

 

2. راسل وایت (Russell White)

 

راسل وایت یک طراح وب ساده ولی الهام بخش است. او با طراحی وبسایت های کوچک و زیبا، به عنوان یکی از نمونه های الهام بخش برای طراحان وب شناخته شده است.

 

3. کائوری کنتو (Kawori Konto)

 

کائوری کنتو یک دیزاینر وب ژاپنی است که با طراحی وبسایت های جذاب و خلاقانه، بازار ژاپن را به خود اختصاص داده است.

 

4. جون نیل (June Neal)

 

جون نیل یکی از طراحان وب معروف در دنیای شبکه های اجتماعی است. او با طراحی وبسایت هایی که قابل تعامل هستند و روی کاربران متمرکزند، خود را برجسته کرده است.

 

5. سوفیا بیولین (Sofia Bullen)

 

سوفیا بیولین یکی از دیزاینر های وب الهام بخش در بریتانیا است. او با طراحی وبسایت هایی که متمرکز بر رنگ و فرم هستند، خود را برجسته کرده است.

 

6. دیوید لو (David Lu)

 

دیوید لو یکی از طراحان وب موفق است که با طراحی وبسایت هایی که متمرکز بر پویایی و حرکت هستند، خود را برجسته کرده است.

 

7. لانا دوین (Lana Dwayne)

 

لانا دوین یکی از دیزاینر های وب معروف در زمینه نمایش تصاویر است. او با طراحی وبسایت هایی که متمرکز بر تصاویر و عکس هستند، خود را برجسته کرده است.

 

8. ناتالیا لارینگ (Natalia Laring)

 

ناتالیا لارینگ یکی از دیزاینر های وب موفق در زمینه صفحات وب کوچک و ساده است. با طراحی وبسایت هایی که ظاهری

ساده و خلاقانه دارند، او به عنوان یکی از نمونه های الهام بخش برای طراحان وب شناخته شده است.

 

9. جیمز مورگان (James Morgan)

 

جیمز مورگان یکی از دیزاینر های وب پیشرو در زمینه طراحی وبسایت های مرتبط با فضای مجازی است. با استفاده از طراحی های خلاقانه، او توانسته است خود را به یکی از اساتید در زمینه طراحی وب تبدیل کند.

 

این نمونه های الهام بخش، نشان دهنده توانایی طراحان وب برای ایجاد وبسایت های جذاب و متفاوت هستند. با توجه به تغییرات و تحولات پیوسته در دنیای وب، طراحان با استفاده از این نمونه ها و دیده شدن آثار آن ها، می توانند طرح های خلاق و مناسبی را برای وبسایت های خود ایجاد کنند.

طراحی سایت در اصفهان | بهترین و جذاب ترین | تیم راهکارهای وب

طراحی سایت در تهران ?جذاب ترین در 1402 | - تیم راهکارهای وب

طراحی سایت در شیراز (حرفه ای + کارآمد) با قیمت عالی 2023

مجید جلیلی - تیم راهکارهای وب

منبع : تیم بزرگ راهکارهای وب  websolutiontools.com

رژیم غذایی ماکرو چیست و چه فوایدی دارد

۲۰ بازديد

چقدر با رژیم ماکرو شماری آشنا هستید؟ آیا شما هم قصد دارید این رژیم را امتحان کنید؟ برای رفتن به سمت ماکرو شماری باید آن را به خوبی بشناسید و نکته‌های این رژیم غذایی را رعایت کنید.

اساس رژیم ماکرو بر شمارش درشت مغذی‌ها است و شما در طول روز باید به اندازه معینی درشت مغذی دریافت کنید. پیشنهاد می‌کنم برای شناخت زیر و بم این رژیم پرحرف و حدیث، با ما تا انتهای مطلب، همراه باشید.

ماکرو چیست؟

 

واژه Macronutrients (ماکرو) از کلمه یونانیmakrosبه معنای بزرگ نشات می‌گیرد. ماکرو به عبارت ساده یعنی «درشت مغذی». درشت مغذی‌ها، موادی هستند که در مقادیر زیاد به آنها نیاز دارید؛ زیرا تمام انرژی روزانه شما را تامین می‌کنند. درشت مغذی‌ها اساساً به سه گروه اصلی تقسیم می شوند:

  • کربوهیدرات
  • پروتئین
  • چربی

 

منابع غذایی ماکروها یا درشت مغذی‌ها

 

ماکروها انرژی بدن را تامین می‌کنند و شامل سه درشت مغذی (پروتئین، چربی و کربوهیدرات) می‌شوند. هر غذایی حاوی مقادیر متفاوتی از این درشت مغذی‌هاست. در رژیم ماکرو شماری باید منابع زیر را در برنامه غذایی خود بیاورید.

 

منابع پروتئین

 

بدن برای ساخت و ترمیم بافت‌ها، ارتباطات سلولی، واکنش‌های آنزیمی، عملکرد سیستم ایمنی و غیره به پروتئین نیاز دارد. برای کسب اطلاعات کامل در این رابطه به مجله رژیم غذایی ماورای سلامت مراجعه نمایید.

نمونه‌هایی از غذاهای غنی از پروتئین عبارتند از: گوشت قرمز، مرغ، ماهی، تخم مرغ، لوبیا، توفو و آجیل.

یک گرم پروتئین تقریباً چهار کالری دارد. توصیه می‌شود حدود 30% از کالری روزانه شامل پروتئین باشد. با این حال، این مقدار می‌تواند برای افراد مختلف بسته به سن، هدف، توده عضلانی و غیره) متفاوت باشد.

منابع چربی

 

یک گرم چربی 9 کالری دارد. بزرگسالان باید 20 تا 35? کالری روزانه خود را از چربی دریافت کنند. اگرچه صنعت رژیم غذایی در طول تاریخ چربی را بد نام کرده‌است، اما چربی برای یک بدن سالم، ضروری است و فواید زیر را دارد:

  • محافظت از اعصاب
  • تنظیم هورمون‌ها
  • جذب مواد مغذی
  • حفظ دمای بدن
  • ذخیره انرژی

نمونه‌هایی از غذاهای پرچرب، عبارتند از: کره، روغن‌ها، آووکادو، آجیل، ماهی چرب و گوشت.

برخی از چربی‌ها انتخاب بهتری نسبت به سایرین هستند. چربی به دو نوع اصلی تقسیم می‌شود:

  1. چربی اشباع شده که در دمای اتاق جامد است؛ این نوع چربی سودمند نیست و باید در حد اعتدال مصرف‌شان کنید.
  2. چربی غیراشباع مانند چربی تک غیر اشباع و چند غیر اشباع که در دمای اتاق مایع است. آجیل، دانه‌ها، آووکادو و ماهی‌های چرب حاوی این چربی‌ها هستند. این‌ها چربی‌های سالم و سودمندی هستند.

منابع کربوهیدرات‌

 

کربوهیدرات‌ها از شکر، نشاسته و فیبر تشکیل شده‌اند. آنها منبع اصلی انرژی بدن شما هستند. کربوهیدرات‌ها سریع‌ترین و ساده‌ترین منبع سوخت بدن و منبع انرژی ترجیحی برای مغز شما هستند که باید در رژیم ماکرو شماری حضور داشته باشند. کربوها به ویژه برای تمرینات استقامتی بالا و قدرت انفجاری مهم و لازم هستند.

کربوهیدرات‌ها حاوی 4 کالری در هر یک گرم هستند و توصیه می‌شود که بزرگسالان 45 تا 65 درصد کالری روزانه خود را از کربوهیدرات‌ها دریافت کنند. مردم گاهی کربوهیدرات‌ها را با مواد غذایی فرآوری شده و کم مغذی، مانند کلوچه‌ها و نان سفید مرتبط می‌دانند.

نمونه هایی از غذاهای غنی از کربوهیدرات عبارتند از: سیب زمینی، برنج، ماکارونی، نان، میوه، لوبیا و جو.

این غذاها سرشار از فیبر هستند و به سیر ماندن فرد برای مدت طولانی کمک می‌کنند  و یک رژیم غذایی سالم را رقم می زنند.

مقدار کربوهیدرات مورد نیاز هرکس متفاوت است. برخی از افراد با رژیم‌های کم کربوهیدرات حال‌شان خوب است، در حالی‌که برخی دیگر نیاز به رژیم غذایی پر کربوهیدرات دارند.

اهمیت استفاده از ماکروها (درشت مغذی‌ها) در برنامه غذایی

 

هر درشت مغذی، مواد مغذی مهمی را برای بدن تامین می‌کند و همچنین نقش کلیدی در ترکیب بدنی شما دارند. شما برای انجام کارهای‌تان و بقای روزانه به ماکروها نیاز دارید. داشتن یک رژیم مناسب ماکرو شماری به شما در این موارد کمک خواهد کرد:

  • تناسب اندام
  • حفظ عضلات
  • سوزاندن چربی
  • سالم ماندن بدن
  • کنترل بهتر انرژی
  • بهبود خلق و خو و اشتها

رژیم ماکرو شماری چگونه است؟

 

این روزها رژیم ماکرو شماری بسیار پرطرفدار شده و خیلی‌ها آن را پیگیری می‌کنند. ماکروشماری به معنای وزن کردن و اندازه گیری غذا و سپس ثبت گرم هر درشت مغذی (پروتئین، کربوهیدرات و چربی) است. شما باید حساب این موارد را داشته باشید. اما آیا این کار خوبی است؟

شاید بله و شاید هم خیر؛ بستگی به عوامل مختلفی دارد و اگر می‌خواهید این رژیم را بگیرید، باید چند نکته را در نظر بگیرید.

رژیم ماکرو شماری یعنی شمارش ماکروها به جای شمارش کالری و چیزی در آن حذف یا اضافه نمی‌شود؛ فقط مقدار درشت مغذی‌ها شمرده می‌شود. هر کس به میزان خاصی درشت مغذی نیاز دارد دارد؛ بنابراین هیچ دو رژیم ماکرو شماری یکسان نیستند و نمی‌توان برای افراد متعدد، یک رژیم ماکرو شماری واحد پیشنهاد داد.

اگر می‌خواهید ماکرو شماری را امتحان کنید، پیشنهاد می‌کنیم که با یک متخصص تغذیه مشورت کنید و همزمان از یک برنامه ورزشی اصولی هم استفاده کنید. داشتن یک برنامه غذایی ورزشی اختصاصی که با توجه به نیازها و شرایط بدنی‌تان تنظیم شود، شما را به هدف‌تان خواهد رساند.

فواید ماکرو شماری

 

ماکرو شماری و داشتن حساب دقیق آنچه می‌خورید، قطعاً فوایدی دارد. ماکرو شماری باعث می‌شود شما به تغذیه خود توجه بیشتری کنید و انتخاب‌های بهتر و سالم‌تری برای وعده‌های خود داشته باشید. وقتی سراغ ماکرو شماری می‌روید، حتما فواید و معایب آن را در نظر بگیرید و ببینید آیا این رژیم می‌تواند برایتان مفید باشد یا خیر. در این قسمت به مهم‌ترین مزایای ماکرو شماری اشاره می‌کنیم.

1.دریافت مواد مغذی کافی

 

ماکرو شماری باعث می‌شود شما به مقدار و نوع غذایی که می‌خورید، توجه بیشتری کنید. بسیاری از مردم اگر مراقب تغذیه خود نباشند، پرخوری می‌کنند. برخی هم، با اینکه عجیب است، به اندازه کافی غذا نمی‌خورند، مگر اینکه پای زور و اجبار، وسط باشد.

در این موارد، شمارش ماکروها می‌تواند گزینه خوبی باشد؛ زیرا شما با رعایت این رژیم، خیال‌تان راحت می‌شود که کالری مناسب را برای رسیدن به اهدافتان دریافت می‌کنید.

 

2.توجه به نیازهای بدن

 

ماکروشماری می‌تواند به عنوان یک رژیم تکمیل کننده در کنار یک رژیم‌ غذایی دیگر استفاده شود. در این صورت خیال‌تان راحت می‌شود که به اندازه کافی و مناسبی درشت‌مغذی‌ و ریزمغذی‌ و کالری‌ مصرف می‌کنید. برای مثال، هر دو رژیم کتوژنیک و زون، بسیار دقیق هستند و از شما می‌خواهند که ماکروهای خود را اندازه‌گیری کنید تا درصدهای مناسب منابع غذایی از بین نرود.

با رژیم کتوژنیک، بدن شما از چربی به عنوان منبع اصلی انرژی خود استفاده می‌کند و مصرف بیش از حد کربوهیدرات یا پروتئین می‌تواند شما را از منطقه چربی سوز و تولید کننده کتون خارج کند، بنابراین مهم است که مقدار دقیق ماکروها شمرده شود.

3.آگاهی نسبت به وضعیت غذایی خود

 

از کمبودها و نقص‌های برنامه غذایی فعلی‌تان آگاه می‌شوید. ما در ماورای سلامت همیشه این جملات را می‌شنویم: “من خوب غذا می خورم!” یا “من یک رژیم متعادل و منطقی دارم.” مشکل این است که واقعاً این‌طور نیست و افراد «تصور می‌کنند» که مسیر درستی را می‌روند.

بسیاری از اوقات، هنگامی که شروع به ماکرو شماری می‌کنید، متوجه می‌شوید که چیزهایی هست که به آن توجه نداشتید و برخلاف آنچه فکر می‌کنید همه چیز خیلی هم روی حساب کتاب نیست. به عنوان مثال، خیلی از افراد فکر می‌کنند که پروتئین کافی می‌خورند، اما زمانی که شروع به آوردن مقدار پروتئین‌ها روی کاغذ می‌کنند، متوجه می‌شوند که این‌طور نیست.

فواید دیگر

 

همان طور که گفتیم ماکرو شماری می‌تواند فواید مختلفی برای شما داشته باشد. برخی از مزایای دیگر این رژیم، عبارت است از:

  • کاهش وزن
  • عضله سازی
  • بهبود عملکرد ورزشی
  • مدیریت سطح قند خون

 

معایب رژیم ماکرو شماری

 

اگر راستش را بخواهید، باید بگوییم که رژیم ماکرو شماری به برخی از افراد توصیه نمی‌شود؛ زیرا می‌تواند برخی از رفتارهای ناسالم و شرایط نامطلوب را در زندگی ما تشدید کند یا به ما احساس امنیت کاذب نسبت به تغذیه‌مان بدهد. قبل از شروع رژیم، باید حواس‌تان به این ویژگی‌های ماکرو شماری باشد.

1.زمان‌بر و پر زحمت

 

شمردن ماکروها کمی زمان و انرژی می‌گیرد. برای کسانی که زندگی پرمشغله‌ای دارند یا آشپزی و تهیه غذا برای‌شان سخت است، شمردن ماکروها یک مرحله اضافه و زمان‌گیر خواهد بود. علاوه بر وزن کردن و اندازه‌گیری کالری غذا، باید ماکروها را هم بشمارید و آن را یادداشت و ثبت کنید.

2.ایجاد وسواس و اختلال غذایی

 

ماکروشماری می‌تواند باعث تشدید و یا ایجاد اختلال در غذا خوردن شود. توجه زیاد به وزن کردن، اندازه‌گیری و ثبت ماکروها، ممکن است که عادات وسواسی و ناسالم را در افرادی که سابقه اختلالات خوردن مانند بی‌اشتهایی، پرخوری عصبی و یا رژیم‌های افراطی دارند را تشدید کند.

 

3.تنوع غذایی کم

 

رژیمی که بر پایه شمردن ماکروها باشد می‌تواند منجر به کمبود تنوع مواد مغذی شود. در این رژیم‌ها نادیده گرفتن ریز مغذی‌های ضروری می‌تواند پیش بیایید؛ زیرا این رژیم غذایی فقط بر پروتئین، کربوهیدرات‌ها و چربی تمرکز دارد.

فردی که از ماکروشماری پیروی می‌کند حواسش فقط به پروتئین، چربی و کربوهیدرات است و از مسائل دیگر غافل می‌شود. تنها هدف او این است که طبق برنامه درشت مغذی‌های کافی را دریافت کند. چنین هدفی منجر به انتخاب غذاهای تکراری و فقط درشت مغذی می‌شود. این کار هم خسته کننده است و هم برای سلامتی مشکل دارد.

 

4.استرس و محدودیت در روابط

 

ماکرو‌شماری می‌تواند منجر به استرس اجتماعی شود و افراد را از دوستان و خانواده دور کند. شمردن ماکروها ممکن است که برای برخی چیز مهمی نباشد، اما برای برخی دیگر، اذیت کننده باشد و باعث استرس آن‌ها شود. برای مثال، ممکن است فردی کمتر با دوستانش به شام ??برود، زیرا در سفارش غذا وسواسی می‌شود یا باید ماکروهای غذا را بشمرد و این کارها برایش در جمع، دشوار و سخت است.

نحوه توزیع درشت مغذی‌ها در برنامه غذایی بر اساس هدف

 

در طول روز، بدن شما به سوخت کافی برای تامین انرژی ثابت نیاز دارد تا بهترین عملکرد را داشته باشد. تعیین مقدار ماکروهای موردنیاز با کمک یک متخصص تغذیه انجام می‌شود، اما چند مرحله وجود دارد که می‌توانید یاد بگیرید و خودتان بتوانید مقدار موردنیاز هر درشت مغذی را حساب کنید.

شما باید تعداد کل کالری مورد نیاز روزانه خود را بر اساس تایپ بدن، درصد چربی و عضله فعلی، سطح فعالیت و اهداف کلی خود تعیین کنید. پس از آن می‌توانید ماکروهای خود را بشمارید و درصدها را بر اساس آن تقسیم کنید.

  • اگر فردی فعال هستید و می‌خواهید وزن فعلی را حفظ کنید: 10-35? پروتئین، 20-30? چربی و 45-65? کربوهیدرات.
  • اگر هدف شما کاهش وزن است و نسبتا فعال هستید: (یعنی پنج روز در هفته بیش از 30 دقیقه در روز ورزش می‌کنید) 30 درصد پروتئین، 25 درصد چربی و 45 درصد کربوهیدرات.
  • اگر هدف شما کاهش وزن است و ورزشکار باسابقه هستید: (یعنی پنج روز در هفته بیش از یک ساعت در روز ورزش می‌کنید) لازم است با یک متخصص و کارشناس غذایی- ورزشی مشورت کنید.

لطفاً توجه داشته باشید: این نسبت‌ها فقط چند سرنخ هستند. مقدار درشت مغذی موردنیاز واقعی شما ممکن است بر اساس نوع بدن، اندازه بدن و سابقه پزشکی متفاوت باشد.

ماکروشماری بهتر است یا کالری شماری؟

 

شمارش ماکروها در بین افرادی که تمرینات مقاومتی (قدرتی) انجام می‌دهند، محبوبیت بیشتری دارد. چراکه دغدغه اصلی آن‌ها مقدار پروتئین است. اما برای کسانی که صرفا می‌خواهند لاغر شوند، معمولا کالری مهم‌تر است.

اما اینکه کدام بهتر است؟ باید بدانید که کالری و درشت مغذی‌ها هر دو مهم هستند؛ و هر دو باهم می‌توانند به کمک اهداف مختلف شما بیایند. تقریبا تمام نکات منفی ماکروشماری و کالری شماری یکسان هستند؛ اما نکات مثبت ماکروشماری بیشتر است.

بنابراین اگر قرار باشد فقط یکی از آن‌ها را انتخاب کنید، توصیه ما به شما ماکروشماری است. اما توصیه بهتر این است که به جای تمرکز صرف بر روی یکی از این دو روش، هردو را ترکیب کنید تا راحت‌تر و سلامت‌تر به هدف خود برسید.

 

https://tcgschool.edu.in/members/wesleycruz1/activity/

https://lwccareers.lindsey.edu/profiles/3008766-jenny-tucker

https://mindvalley.kl.tis.edu.my/user/jenny_tucker284

https://ams.ceu.edu/optimal/optimal.php?url=https://mavarayesalamat.ir/

https://nowewyrazy.uw.edu.pl/profil/WesleyCruz1

https://www.ottawaks.gov/profile/wesleycruz1/profile

https://trove.nla.gov.au/userProfile/user/user:public:wesleycruz1/about

 

 

چگونه شادی عمیق دورنی را به خویشتن خویش فرا بخوانیم

۱۶ بازديد

بسیاری از محققان معتقدند که با استفاده از شش عادت زیر، ما این قدرت را داریم که خوشحال باشیم. یک خوشحالی واقعی!

شما این قدرت را دارید که امروز واقعا شاد باشید. این گفته‌ی گروه بسیاری از پژوهشگران، روانشناسان و مربیان زندگی است که رازهای شادی را آشکار می‌کند. در واقع روانشناسی و پیشنهدات آن فقط بهشرط اجرا و عمل فرد بیمار است که می تواند بر تمای جنبه های زندگی وی تاثیری شگرف و باورنکردنی بگذارد.

آنها می‌گویند شادی واقعی، خیلی بیشتر از یک لبخند بر روی صورت است. در واقع روشی است که ما به دنیا نگاه می‌کنیم. افراد شاد، روی پیروزی‌ها و معجزات کوچک، بیشتر از مشکلات تمرکز می‌کنند و به جای گرفتار شدن در ترس و نگرانی، در هر موقعیتی احتمالات خوب را می‌بینند.

آنها در مقابله با مشکلات، اعتماد بنفس دارند و با هدف زندگی می‌کنند. شما هم می‌توانید این حالت ذهنی را داشته باشید، حتی اگر در حال حاضر در زندگیتان، نا امید هستید. اگر معمولا بدبین هستید یا بمدت طولانی بدبین بوده‌اید، شش عادت زیر را بپذیرید و آنها را بکار ببرید:

 

آمال و آرزوهایتان را به بخت آزمایی ربط ندهید

 

اگر از بسیاری از ما پرسیده شود که چه چیزی ما را خوشحال می‌کند و چه شانس‌هایی باعث تغییر شرایط ما می‌شود، می‌گوییم وقتی خوشحال خواهیم بود که در قرعه کشی برنده شویم، شغل بهتری داشته باشیم یا وزنمان کاهش یابد.

ویلیام فیلیسون، دکتر و روانشناس دانشگاه ویک فارست در وینستون که در مورد شادی مطالعه می‌کند می‌گوید: در جامعه، باور داریم که شادی، چیزی است که از بیرون می‌آید و برای ما اتفاق می‌افتد. اما در واقع، شادی از درون می‌آید و بستگی به این دارد که در مورد زندگیتان چگونه فکر می‌کنید.

مطمئنا رویدادهای بیرونی و اشیاء مادی مانند یک ماشین جدید، یا حقوق بیشتر می‌توانند به شما احساس خوشبختی دهند؛ اما آن احساسات، دائمی نیستند. شما می‌توانید دیدگاهتان را طوری تغییر دهید که چه کاهش وزن، برنده شدن در قرعه کشی یا افزایش حقوق داشته باشید یا نه، احساس آرامش و اعتماد بنفس کنید.

به دنبال آرامش باشید

 

با قبول این عادت شروع کنید: چند دقیقه در روز را در تنهایی و سکوت بگذرانید. سوزان ویلیس، دکتر و مربی زندگی می‌گوید: واقعیت‌های زندگی مدرن، معمولا ما را مجبور به فکر کردن در مورد مسائل نگران کننده می‌کند. مثلا شما درباره‌ی این چیزها فکر می‌کنید: امروز چه کاری باید انجام دهید، ? دقیقه پیش، چه چیزی گفته‌اید یا در مورد تماس تلفنی فردا که نگرانش هستید فکر می‌کنید.

یک زمان ساکت و آرام به شما این امکان را می‌دهد که آن سر و صداها را قطع کنید و متوجه شوید که واقعا چه چیزی برایتان مهم است. سوزان پیشنهاد می‌کند که ساعتتان را ?? دقیقه زودتر از وقت بیداری معمولتان تنظیم کنید (قبل از بیدار شدن اعضای خانواده یا زنگ خوردن تلفن) و به یک اتاق ساکت بروید.

در دفتر وقایع روزانه‌تان چیزی بنویسید، تمرینات تنفسی پاکسازی ذهن انجام دهید یا فقط یک شمع روشن کنید و آرام بنشینید. این تمرین، به شما کمک می‌کند که به دو روش شادی را پیدا کنید.

در مقالات مجله سلامتی و روانشناسی ماورای سلامت به مبحث تمرین های سکوت و مدیتیشن جهت دستیابی به آرامش درونی مفصل تر پرداخته شده است.

اول، جلوی ترشح هورمون‌های استرس مانند آدرنالین و کورتیزول را می‌گیرد. اگر این هورمون‌ها تولید شوند، شما مضطرب، تحریک پذیر و ناراضی می‌شوید.

دوم، پزشکانی که در زمینه‌ی بودیسم و یوگا فعالیت می‌کنند معتقدند هنگامی که یاد بگیرید این نداهای درونی را ساکت کنید، چیز جالبی اتفاق می‌افتد. استفان کوپ، محقق مرکز یوگا و سلامت در لنوکس می‌گوید: هنگامی‌که شما آرام و ساکت هستید، پاسخ سوال «چه چیزی مرا خوشحال می‌کند؟» خود بخود مشخص می‌شود.

در زندگیتان، بدنبال خیر و خوبی باشید

 

کارشناسان می‌گویند اگر می‌خواهید واقعا خوشحال باشید، عادت کنید که در زندگی‌تان بدنبال خوبی باشید. هر روز لیستی از پنج چیزی که دوست دارید و از آن لذت می‌برید تهیه کنید. شاید از چرت زدن روی نیمکت یا در آغوش گرفتن فرزندتان لذت می‌برید یا از اینکه وقت دارید تا با همسرتان شام بخورید، خوشحال و سپاسگزارید.

اینکه چطور این قدردانی را انجام می‌دهید به خودتان بستگی دارد. برخی از کارشناسان توصیه می‌کنند که آن ? چیز را قبل از خواب بنویسید. بنابراین بطور ناخوداگاه با یک احساس مثبت به خواب می‌روید. بعضی دیگر پیشنهاد می‌کنند که قبل از هر وعده‌ی غذایی، در ذهنتان آنها را بررسی کنید. می‌توانید هر روز روی ? چیز ثابت تمرکز کنید یا هر روز یک لیست جدید تهیه کنید.

 

مانند یک دوست، با خودتان رفتار کنید

 

اگر به روش‌های منفی با خودتان صحبت کنید، نمی‌توانید خوشحال باشید. سوزان می‌گوید: چیزهایی که به خودتان می‌گویید، روی اخلاق و بدنتان تاثیر می‌گذارد.

افکار منفی باعث ترشح هورمون‌های استرس می‌شود و در نتیجه احساس بدتری پیدا می‌کنید. بسیاری از ما، یکسری انتقادات تند و خشن داریم که بی وقفه در ذهنمان در جریانند. اگر شما با این نوع صحبت کردن، شانس خود را برای رضایت و آرامش درونی از بین می‌برید، تصمیم بگیرید که با خودتان مانند یک دوست خوب صحبت کنید.

قول دهید که به افکارتان توجه کنید و وقتی متوجه افکار منفی شدید، آنها را با افکار مثبت جایگزین کنید.

 

کسی را به شام دعوت کنید

 

عادت دیگری که می‌تواند شما را به خوشبختی واقعی برساند، بخشنده بودن است. استفان کوپ می‌گوید: «بودا می‌گفت اگر ما قدرت بخشندگی را برای ایجاد شادی درک می‌کردیم، هرگز به تنهایی غذا نمی‌خوردیم.» او توصیه می‌کند که بیشتر کارهای سخاوتمندانه انجام دهید.

همه‌ی ما انگیزه‌های طبیعی برای بخشندگی داریم. مثلا ممکن است به ذهنتان خطور کند که یک دوست تنها را به شام دعوت کنید، به عمه‌ی پیرتان زنگ بزنید یا برای همکارتان قهوه بگیرید.

شاید بهانه بیاورید که وقت ندارید یا نمی‌خواهید پول خرج کنید. اما دفعه‌ی بعد که یکی از این افکار به ذهنتان رسید، به آن عمل کنید. بخشش، باعث ایجاد شادی می‌شود، هم در کسی که می‌بخشد و هم در گیرنده. آن احساسات خوب می‌توانند بمدت طولانی باقی بمانند.

 

یک لیست از لحظات شاد تهیه کنید

 

در نهایت برای شاد بودن، شما باید استعدادهای خود را بشناسید و هر روز از آنها استفاده کنید. بسیاری از مردم، زندگیشان را صرف تلاش برای رفع نقاط ضعفشان می‌کنند (صفاتی مانند بی نظمی، زود عصبانی شدن یا کمرویی شدید).

بجای اینکه روی نقاط ضعف‌تان تمرکز کنید، برای نقاط قوت‌تان، بیشتر انرژی بگذارید. توجه کنید که وقتی لبخند می‌زنید، در حال انجام چه کاری هستید. حداقل یک هفته، لیستی از این لحظات شاد تهیه کنید و در روز بعد، آنها را مطالعه کنید. تعدادی از لحظات شاد خود را انتخاب کنید و با خودتان قرار بگذارید تا جایی که می‌توانید، آن‌ها را تکرار کنید.

 

 

http://www.wikidot.com/user:info/tobi-metz

https://www.atlasobscura.com/users/tobimetz3

https://trello.com/u/tobimetz3

https://500px.com/p/tobimetz3?view=photos

https://www.tetongravity.com/community/profile/TobiMetz3/

https://www.authorstream.com/TobiMetz3/

https://www.f6s.com/tobi-metz

https://www.intensedebate.com/people/TobiMetz3h

https://www.openlearning.com/u/tobimetz-rilx26/

 

 

پایان نامه ارشد(قوانین کیفری ایران)

۱۵ بازديد

مرور زمان کیفری در حقوق موضوعه ایران با تاکید بر تغییرات قانون مجازات اسلامی



برای توضیحات بیشتر بر روی عنوان زیر کلیک کنید

پایان نامه ارشد(قوانین کیفری ایران)

پایان نامه ارشد(قانون آیین دادرسی)

۱۷ بازديد

قانون آیین دادرسی



برای توضیحات بیشتر بر روی عنوان زیر کلیک کنید

پایان نامه ارشد(قانون آیین دادرسی)

پایان نامه ارشد ( حق ازدواج در حقوق موضوعه ایران )

۱۲ بازديد

حق ازدواج حقوق موضوعه



برای توضیحات بیشتر بر روی عنوان زیر کلیک کنید

پایان نامه ارشد ( حق ازدواج در حقوق موضوعه ایران )

2 free moral stories for kids

۲۰ بازديد

2 free moral stories for kids

 

 

Stella and the sun moral story for kids

 

 

z5_bmr5.jpg

 

once upon a time there was a cute girl named Stella who liked to climb everything. She was going up on the chair! She used to climb on the table and in short, she climbed on everything! She even climbed trees.

Stella wanted to climb so high that she could catch the sun with her little hands! One day, Stella’s parents took her to a very, very high mountain! Even though Stella became very tired on the way. She was was happy Because she knew that when she reached the top of the mountain, she would be very close to the sun and she thought that she could take it from the sky for herself.

After hours of climbing, Stella and her mother and father reached the top of the mountain! But the sun was still in the sky and Stella could not reach it. That’s why she turned to his father and said:
Dad! Can we take the sun home with us?

Stella’s father tried to take the sun, but after a little effort he said:
No! My hand does not touch the sun!

But suddenly a thought came to his mind! He said to Stella:
Maybe if you sit on my shoulder, you will reach it!

Stella sat on dad’s shoulders with her mother’s help. When Dad stopped, Stella was closer to the sun! Stella stretched her hand and stretched until finally she was able to hold the sun in her hand. Stella smiled happily! Now she could take the sun home to keep for herself! But as soon as Stella put the sun in her pocket, everything got dark and it started to get cold! But it didn’t matter to Stella! Because the sun was in her pocket and it warmed her! Stella was so happy that she didn’t notice any of this happening!
After playing with the sun for a while, Stella said:
We have to go back home so I can show the sun to my friends and play together!

A few hours later, when Stella and her parents arrived in the city, everyone in the city was sleeping, because it was night! Stella waited for a few more hours, but still it was not morning and no child came out of the house. All the houses were closed. All the flowers had faded and a cold wind was blowing.
When Stella saw that the morning did not come, she put the bright and luminous sun in the drawer and fell asleep!

A few hours later he woke up with a sound! The children were singing in the street! They read one poem after another:
It’s dark everywhere
how cold the weather is
I wish the sun would return to the sky
Golden and bright sun
where are you?
Maybe someone came
He took you and put you in his pocket!
kind sun
come back to the sky

Stella quickly went to her friends and said:
Guys! Guys! I didn’t know that if there is no sun, it will be cold everywhere and the trees will dry and the sky will be dark!

Do you know where the sun is? children asked confused.

Stella told the story to her friends and showed the sun to her friends! All the children’s eyes sparkled! All of them wanted to take the sun for themselves! But they understood that if they take the sun for themselves, the whole world will be dark and it will never be morning again! That’s why they said:
Stella! Where did you get the sun? We have to put it back in its place!

 

Read more: 100+ moral stories for kids

 

 

Timmy, the king of jungle moral story for kids

 

 

 

In a green forest, many small and big animals lived. Every morning, when the sun rose, all the baby animals gathered by the river and played together! Then they would sit and eat the food that their mother had prepared.

Timmy was a little tiger cub who happily woke up every morning, took his food bowl, and went to the river! But when it was time to eat, he would always take his food dish and go behind the trees and eat secretly. One day when he was eating his food, he heard laughter! He looked behind him and saw baby lizard and baby lion laughing loudly!

Timmy asked angrily.
Why are you laughing?

The baby lion said:
Ah! Do you want me to give you some of my food to eat?

Baby lizard said:
Do you only eat so much with your big body?

Timmy was upset and ran home crying! When her mother saw her crying, she asked sadly:
Dear son! What happened?

Timmy cried:
Baby animals bring a lot of food with them every day! But I am an intelligent tiger cub; my food is the least!

His mother said:
Well, I will feed you as much as you like! Are you hungry?

Timmy said:
No!

His mother said:
So why are you crying?

Timmy said:
Because the kids make fun of me and say that I eat the least! They say that whoever eats more is stronger!

Timmy’s mother said:
It’s not like that, my son! Everyone eats as much as he can! They eat all the meat their father brings them every day, but you keep some of it in a safe place every day.

Timmy asked:
What does it mean? A safe place?

His mother said with a laugh.
You will understand what I mean later!

Days passed and passed until one day, the crow woke everyone up and said:
I have hot news! The king of the jungle has woken up! The race is on its way! What does the king think? All the people of the forest! Please, everyone, come to the shelter! We must go to see the lion king, the king of the jungle.

All the animals went to the big lion sanctuary with their babies! The lion came out of his shelter and said to the animals:
Today I want to choose the future king of the jungle.

All the animals were happy to hear this news. Lion continued:
But choosing the king of the jungle takes work. That’s why we have to hold a contest! Any baby animal that can bring the crown of the king of the jungle from inside the cave of the mountain will become the king of the jungle!

The next day, all the baby animals went to the high mountain with a small backpacks.

Timmy ‘s mother also put a food container in Timmy ‘s backpack and said to him:

Remember when I told you that you keep some of your food in a safe place every day?

Timmy said in surprise:
Yes!

His mother showed him the dish and said:
These are the same foods! When you reach the mountain, give this dish to Mr. Eagle!

Timmy asked:
Mr. Eagle?

His mother laughed and sent him to the high mountain!

 

Source: moonzia

two free stories for kids

۱۹ بازديد

two free stories for kids

 

 

z1_kld.jpg

The Little Mermaid story for kids

 

 

 

My dear little friends! I’m gonna tell you the little mermaid story!

Once upon a time, far and deep in the ocean, where the water is shiny and blue, lived a sea king who had six mermaid daughter. Five of them were happy and cheerful while the youngest one was deeply sad and no one hadn’t seen her smile.

The little mermaid wanted to see the surface world! She loved to see green trees and blue sky. Because of that she always swam to the top of the ocean to enjoy the surface world’s view. She felt depressed when she couldn’t see the above world.

Georgios fish, beautiful shells and all the colorful creatures in the sea were always trying to make her smile but they usually failed. Even her father’s bedtime stories couldn’t cheer her up.

One night, the little mermaid swam to the top of the ocean when others were sleep. It was a stormy night and waves were crashing into rocks. The lightning stroke to a ship which was rolling in the ocean. The little mermaid saw a man beside the ship, signaling for help.

She swam and helped him quickly. She brought him to the shore and rested him on sands. The little mermaid fell in love with the young man in that short time. So she started to sing a song with his magical voice for the prince. And then she came back to the ocean.

She was so much in love with the young man that she couldn’t stop thinking about him. So he decided to go and visit the seashore witch and ask her to grant a wish.

The little mermaid wanted to dance and walk on the surface world. she wanted to feel the warmth of the sand. The witch. who was cunning and tricky, stirred her potion with an evil smile.

I will grant your wish! But I’ve got one condition! She said. I will give you the ability to walk and dance. But you’ll be no longer be able to talk and sing. If the prince doesn’t confess to his love for you in three days, your voice will be mine forever!

I agree! I accept your condition!

 

 

 

But let me tell you about the prince! He remembered one and only one thing about his rescuer! Her magical voice.

So my little friends, the witch transformed our little mermaid. After she transformed she went to the shore and sat on the warm sand where the prince was looking for her rescuer. prince didn’t remember our little mermaid:

Who are you? OH! You can’t walk?! Let me help you.

So, the prince took the little mermaid to his palace! On the second day, when little mermaid and prince were sailing on the ocean, prince decided to confess his love to her, but before he get a chance, the evil eels of tricky wish, attacked the ship.

The tricky witch who knew this, hid little mermaid’s voice in a seashell and hung it to her neck. Then transformed herself into a beautiful young woman! Then she started singing on the seashore. when the prince heard that magical voice, he was convinced that the tricky witch is her rescuer. so he decided to marry her!

But our little mermaid had many good friends! seals and fish! they decided to uncover witch’s evil plan! They attacked the witch and managed to break the chain of the neckless! Now it was the time! Our little mermaid got her voice back! She now could tell the prince who she truly was!

But on that moment, the sun set and the third day finished! Little mermaid’s legs turned into a tail and the witch grab her and took her into the deep water of the ocean!

 

The Town Musicians of Bremen story for kids

 

 

 

My dear fellows, Today I’m gonna tell you the story of town musicians of Bremen.

Once upon a time, there was a man who had a donkey. His donkey had carried the corn sacks for many years. for him! Yes kids! He was a indeed, a loyal donkey!

But getting old, the donkey became weak and unsuitable for the job! So the owner thought to himself:

Should I keep this donkey or let him go?

Sensing the danger, donkey ran away from the farm and decided to go to Bremen.

Yes! I will be a great musician there! He thought.

He started his journey. He walked and walked until he reached a dog, lying on the road! The dog was gasping like he had just finished a long run!

What are you gasping for, dear friend?

OH! I got old and I can’t go hunting every day! said the dog. My master didn’t want me anymore! So I decided to run away! But, how can I find food?

I know what to do! I’m going to Bremen to become a musician! come with me. We can form a band together. I’ll play the Lute and you shall beat the kettledrum!

So the dog agreed! They were not far in the road when they saw a cat! He was sitting on the road, with eyes full of tears like the ocean!

Fluffy fellow! Why are you crying so hard? Asked the donkey!

How can I be happy when my life is in danger! I’m getting old! My teeth are not sharp anymore! I don’t wanna chase mice anymore! I rather sit near the fireplace and rest! So my mistress wanted to get rid of me! I escaped! But what am I gonna do now?

Join us! You understand night music. So you can be a member of our band! We are gonna be musicians of Bremen!

The cat thought really hard and decided to join them. The three runaways continued their journey and they reached a rooster who was cock-a-doodle-doing with all his might.

Your cock-a-doodle-do goes through and through my skull, said the donkey. What is the problem?

My mistress has guests tomorrow and he told the chef to cook a delicious soup with me for them! this evening I am to have my head cut off. Now I am cock-a-doodle-doing at full pitch while I can. The rooster cried!

Ah you feathery red headed friend! You better come with us and be a part of our band! We are heading to Bremen and become musicians! It is indeed better than death! You have a full pitch voice! Our music will have the best quality! Said the donkey.

The rooster agreed. So the four animal continued their trip to Bremen. In the evening they decided to rest in the forest. The donkey and the dog laid under a large tree while the rooster and the cat settled in the branches. The rooster flew right un the top where he was safer. right before they fall to sleep, the rooster said:

I saw a light! there most be a house not far off!

So we better get up and go! Said the donkey. I’m not comfortable here! We want a shelter.

So they moved further on, and soon saw the light shine brighter and grow larger, until they came to a well lit robber’s house. The donkey, as the biggest, went to the window and looked in.

What do you see, my grey horse? Asked the rooster.

What do I see? Answered the donkey. A table covered with good things to eat and drink, and robbers sitting at it enjoying themselves.

OH! That is just what we want! Said the rooster!

I wish we were there! Moaned the donkey!

Then the animals put their heads together and planned how to best win an invitation to come inside and join the robbers at the feast.

Come, come my friends, said the donkey. We are musicians, so let us sing for our supper.

They began to sing as best as they can. The donkey brayed, the dog barked, the cat mewed, and the rooster cock-a-doodle-do’ed.

Then they burst through the window into the room, so that the glass clattered! At this horrible din, the robbers sprang up, thinking this has to be a ghost, and they escaped in a great fright out into the forest.

The four companions now sat down at the table, pleased with what was left, and ate as if they were going to fast for a month.

 

For see more stories for kids click here and here !

The Little Mermaid Story for kids

۱۸ بازديد

The Little Mermaid Story for kids

 

 

a4_9956.jpg

 

My dear little friends! I’m gonna tell you the little mermaid story!

Once upon a time, far and deep in the ocean, where the water is shiny and blue, lived a sea king who had six mermaid daughter. Five of them were happy and cheerful while the youngest one was deeply sad and no one hadn’t seen her smile.

The little mermaid wanted to see the surface world! She loved to see green trees and blue sky. Because of that she always swam to the top of the ocean to enjoy the surface world’s view. She felt depressed when she couldn’t see the above world.

Georgios fish, beautiful shells and all the colorful creatures in the sea were always trying to make her smile but they usually failed. Even her father’s bedtime stories couldn’t cheer her up.

One night, the little mermaid swam to the top of the ocean when others were sleep. It was a stormy night and waves were crashing into rocks. The lightning stroke to a ship which was rolling in the ocean. The little mermaid saw a man beside the ship, signaling for help.

She swam and helped him quickly. She brought him to the shore and rested him on sands. The little mermaid fell in love with the young man in that short time. So she started to sing a song with his magical voice for the prince. And then she came back to the ocean.

She was so much in love with the young man that she couldn’t stop thinking about him. So he decided to go and visit the seashore witch and ask her to grant a wish.

The little mermaid wanted to dance and walk on the surface world. she wanted to feel the warmth of the sand. The witch. who was cunning and tricky, stirred her potion with an evil smile.

I will grant your wish! But I’ve got one condition! She said. I will give you the ability to walk and dance. But you’ll be no longer be able to talk and sing. If the prince doesn’t confess to his love for you in three days, your voice will be mine forever!

I agree! I accept your condition!

 

 

But let me tell you about the prince! He remembered one and only one thing about his rescuer! Her magical voice.

So my little friends, the witch transformed our little mermaid. After she transformed she went to the shore and sat on the warm sand where the prince was looking for her rescuer. prince didn’t remember our little mermaid:

Who are you? OH! You can’t walk?! Let me help you.

So, the prince took the little mermaid to his palace! On the second day, when little mermaid and prince were sailing on the ocean, prince decided to confess his love to her, but before he get a chance, the evil eels of tricky wish, attacked the ship.

The tricky witch who knew this, hid little mermaid’s voice in a seashell and hung it to her neck. Then transformed herself into a beautiful young woman! Then she started singing on the seashore. when the prince heard that magical voice, he was convinced that the tricky witch is her rescuer. so he decided to marry her!

But our little mermaid had many good friends! seals and fish! they decided to uncover witch’s evil plan! They attacked the witch and managed to break the chain of the neckless! Now it was the time! Our little mermaid got her voice back! She now could tell the prince who she truly was!

But on that moment, the sun set and the third day finished! Little mermaid’s legs turned into a tail and the witch grab her and took her into the deep water of the ocean!

The brave prince, who now knew the true story, went and followed the witch and battled her and defeated her!

But my dear friends, prince and little mermaid couldn’t be together anymore! Because little mermaid hadn’t legs anymore! She was really upset!

When her father, the mighty king of the ocean, saw his daughter in that situation, he knew just what he had to do. he moved his magic wand and gave her little daughter two legs!

Soon there was a big wedding on the royal ship! Our little mermaid said goodbye to her family and friends and left the ocean. Her and the prince lived happily ever after.

 

 

Source: moonzia.com , wikipedia.org

طراحی بسته بندی مواد غذایی

۱۷ بازديد

طراحی بسته بندی مواد غذایی

 

طراحی بسته بندی مواد غذایی و  چاپ و بسته بندی گاهی اوقات می تواند بسیار ترسناک به نظر برسد، حتی اگر یک طراح گرافیک حرفه ای باشید. این یک چیز است که بخواهید پیام برند خود را به طور موثر منتقل کنید، این یک بازی توپ دیگر است که سعی می کنید مطمئن شوید که الزامات برچسب را با آژانس استانداردهای غذایی محلی خود رعایت می کنید. اما با هر چیز دلهره آور، زمانی که بدانید چگونه آن را انجام دهید چندان ترسناک نیست.

 

 

از زمان همه‌گیری، عادات خرید مصرف‌کنندگان با تغییر تمرکز از سوپرمارکت‌ها به حمایت از مراکز غذایی محلی و مارک‌های مستقل کوچک تغییر کرده است. در حالی که بسیاری از ما برای اولین بار پخت خمیر ترش را امتحان می‌کردیم، بسیاری دیگر از قرنطینه(های) استفاده کردند تا با راه‌اندازی مارک‌های غذایی خود مانند نانوایی‌های باتر و کراست، عشق خود به پخت و پز و پخت را به سطح بالاتری برسانند. اگر جزو آن دسته هستید و به دنبال کسب درآمد از علایق آشپزی خود هستید، پس این مقاله برای شما مناسب است!

z1_f22g.jpg

 

    سه سوال که قبل از شروع فرآیند طراحی باید از خود بپرسید

 

چه در حال راه‌اندازی یک محصول غذایی جدید باشید و به یک طراح توضیح دهید یا خودتان محصول را طراحی کنید، اولین گام در این فرآیند، از بین بردن پیام‌های برندتان است. در زیر سه سوال وجود دارد که باید در حین ترسیم استراتژی برند خود قبل از ورود به فرآیند طراحی از خود بپرسید.

 

 

    1. محصول چیست؟

 

نوع محصولی که بسته بندی مواد غذایی را برای آن ایجاد می کنید، در نهایت نوع طراحی شما را تعیین می کند. به عنوان مثال، اگر شکلات‌های دسته‌ای کوچک را با برچسب قیمت ممتاز مارک‌گذاری می‌کنید، این موضوع بر نوع فونت‌ها، سبک‌های تصویر و گزینه‌های بسته‌بندی در مقایسه با تولید در مقیاس بزرگ یک ماده غذایی با قیمت ارزان‌تر تأثیر می‌گذارد.

 

 

    2. چه کسی محصول شما را می خرد؟

 

مهم است که در ذهنیت مخاطبان هدف خود کاوش کنید. محصول مورد نظر چه کسانی است و چگونه هستند؟ این کمک می کند تا تصویری از مشتری ایده آل خود بسازید تا بتوانید نحوه صحبت کردن با آنها را بهتر درک کنید.

 

به عنوان مثال، اگر زنان هزاره‌ای را هدف قرار می‌دهید که درآمد بالایی دارند، درباره انواع برندهایی که مخاطبان هدف شما می‌خرند، چقدر برای محصولات مشابه هزینه می‌کنند و به چه سبک بسته‌بندی مواد غذایی جذب می‌شوند، تحقیق کنید. این یک تابلوی خلق و خوی از سایر مارک های مواد غذایی ایجاد می کند که شما را تشویق می کند تا در طیف محصول ایده آل مخاطبان خود ایجاد کنید.

 

 

    3. برند و محصول خود را چگونه توصیف می کنید؟

 

یکی دیگر از تمرینات عالی هنگام ترسیم چشم انداز خود برای برند و محصول خود این است که به برند خود به عنوان یک شخصیت فکر کنید. از چه کلماتی برای توصیف برند خود استفاده می کنید، و از آنجا می توانید به این فکر کنید که چگونه از نظر بصری کار می کند. آیا برند شما مانند شیر جو دوسر Minor Figures سرگرم‌کننده و گیاه‌خوار است؟ شما می توانید از این نکات شخصیتی برای ترجمه انواع حروف و سبک های تصویری که ممکن است استفاده کنید استفاده کنید.